اللهاکبر، تپه، از عارضههای استراتژیک در استان خوزستان در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.
واقع در محدودۀ دهستان اللهاکبر در۱۰کیلومتری شمالغربی شهر سوسنگرد* مرکز شهرستان دشتآزادگان* و از نظر نظامی دارای اهمیت زیادی است. این عارضه مجموعۀ چند تپۀ کم ارتفاع منفرد با طول تقریبی۷ کیلومتر و عرض ۳۰۰ تا ۵۰۰ متر در حد فاصل شهرهای سوسنگرد و بستان* در شمال رودخانۀ کرخه* است که بلندترین تپۀ آن ۵۵ متر ارتفاع دارد و بعد از ارتفاعات میشْداغ* ( در ۸۵ کیلومتری شمال شرق اهواز که از شمال بستان تا نزدیکی رودخانۀ کرخه در محدودۀ عبدالخان)مرتفعترین عارضۀ دشتآزادگان محسوب میشود. جهت این تپهها شمالغربی- جنوبشرقی بوده و مختصات جغرافیایی بلندترین قلۀ آن به طول ۴۸درجه و۱۰دقیقه و عرض۳۱درجه و ۳۹ دقیقه است.(فرهنگ جغرافیایی کوهها...،ج۲،ص۳۶۴ ؛ جعفری، ص۷۶ ؛ رزاقزاده، صص۱۱۶-117) زمین این تپهها از ماسه سنگ تشکیل شدهاند(فرهنگ جغرافیایی آبادیها ...، ج۲،ص۲۸۰).
وجه نامگذاری: بر اساس برخی منابع، نامگذاری این تپهها به دوران جهاد عشایر خوزستان علیه بریتانیا در سال1293ش/1914م در دوران حکمرانی احمدشاه قاجار(سلطنت: ۲۵تیر۱۲۸۸-۹آبان۱۳۰۴ش) بازمیگردد (ر.ک: طرفی، المنیور... ؛ حیدری، حماسۀ جاوید) . در این جنگ که پس از اعلام حکم جهاد مراجع و علمای شیعه و در راس آنها، مرحوم آیتاللهالعظمی سیدکاظم یزدی، علیه تجاوز ارتش بریتانیا به خاک ایران و عراق آغاز شده بود، روحانی شهیدشیخ عبداللهبنعمارهبنعبداللهالطرفی، فرماندهی گروهی از مجاهدین در تپههای شمال سوسنگرد را بر عهده داشت و قبل از آغاز نبرد با قوای در حال پیشروی بریتانیا، به همراه مجاهدین بر این تپهها نماز خواند و چون قبل از آغاز نماز بر بلندای آن اذان گفته شد، شیخ عبدالله تپهها را اللهاکبر نامید و تاکنون نیز به همین نام شهرت دارد(طرفی، دشتآزادگان...،ص۲۶و۲۷).
اهمیت نظامی تپههایاللهاکبر: رودخانۀ کرخه در امتداد مسیر شرقی-غربی خود از شهر حمیدیه* آغاز میشود و تا هورالعظیم* در غرب شهر بستان* جریان دارد و منطقۀ دشتآزادگان را به دو بخش کاملاً متفاوت شمالی و جنوبی تقسیم میکند: جنوب کرخه که دشتی است باز و مسطح، بدون هیچگونه برجستگی با نهرهای سابْلِه*، مالِکیّه*، نِیْسان* و کرخهکور* و شمال کرخه که تپهماهور است با دو رشته تپۀ تقریباً موازی از شمال بستان تا حمیدیه که بین آنها دشت کمعرضی قرارگرفته است. رشته تپههای شمالی، بلندیهای میشْداغ هستند که مشخصترین و عمدهترین ارتفاعات در شمال کرخه محسوب میشوند و از مناطق شمال سوسنگرد شروع میشوند و با عبور از شمال بستان تقریباً موازی با مرز ایران و عراق و با فاصلهای در حدود ۱۵کیلومتر از آن، تا تپههای رِقابیه* در جنوب شرقی فکه امتداد مییابند. رشته تپههای جنوبی که بلندترین و مهمترین آن تپههای اللهاکبر است، بعد از ارتفاعات عریض میشداغ، بلندترین برجستگی منطقۀ دشتآزادگان محسوب میشود که دارای دید مناسب بر بخش شمالی و حتّی قسمتی از بخش جنوبی رودخانۀ کرخه و قابلیت یک موضع پدافندی عالی را داراست بهگونهای که در اختیار گرفتن آن ، موجب تسلط بر منطقۀ عمومی سوسنگرد و بستان خواهد بود. (بختیاری، ص۲۱؛ حسینی،نبردهای...،ص۴۱؛ رزاقزاده،ص۱۱۷)
با توجه به اختلافات تاریخی بین ایران و عراق بهخصوص بر سر مالکیت اروندرود ، نیروی زمینی ارتش از اوایل دهۀ۱۳۴۰ش- پس از بررسی مسائل نظامی و تهدیدات احتمالی عراق در منطقۀ خوزستان- همواره در برآوردها و طرحهای عملیاتی خود برای مقابله با هرگونه تهدید احتمالی و تجاوز ناگهانی ارتش عراق در معابردشتآزادگان، به نقاط حسّاسی مانند تنگچزابه* و تپههای اللهاکبر بهمنظور سد پیشروی دشمن تاکید داشتهاست. (بختیاری، ص۲۳و۲۴؛ حسینی، نبردهای ... ص۳۰). لشکر۹۲زرهی اهواز* نیز در تمامی طرحهای عملیاتی خود از جمله طرح پدافندیحرّ* (که بر مبنای طرح پدافندی ابوذر نیروی زمینی ارتش و به دنبال شدت یافتن درگیریهای مرزی و افزایش احتمال حمله عراق به ایران درسال 1359ش تهیه کرد) ، مسئولیت پدافند در معبر شمالی رودخانۀ کرخه و محور حلفائیه- سوبله- اللهاکبر- پادگان دشتآزادگان*- اهواز را با استفاده از ارتفاعات اللهاکبر به تیپ۳زرهی* این لشکر واگذار کرده بود. حتی پادگان این تیپ هم در کرانۀ شرقی کرخه در۱۰کیلومتری غرب حمیدیه احداث شده بود تا بتواند سریعاً ارتفاعات اللهاکبر را بهمثابۀ بهترین محل برای دفاع در برابر حملۀ احتمالی عراق در محور شمال کرخه ، اشغال کرده، مانع پیشروی نیروهای دشمن به سمت شرق شود (حسینی، تیپ۳ ...، ص۱۸۷-192؛ بختیاری، همانجا).
تپههای اللهاکبر در جنگ: مهم ترین هدف ارتش عراق در شروع جنگ تحمیلی علیه ایران، اشغال خوزستان و مرکز آن یعنی شهر اهواز* بود و دشمن برای این هدف باید دشتآزادگان را پشت سر میگذاشت. مهمترین و بهترین محوری که ارتش عراق با استفاده آن میتوانست از سمت غرب، شهر اهواز را تهدید و تصرف کند ، معبر وصولی حلفائیه- تنگ چزابه- بستان- سوسنگرد- حمیدیه- اهواز بود(حبیبی، ص۸).
مبداء این محور شهر حلفائیه در کشور عراق بود که در محل پاسگاه مرزی سوبله* به دشتآزادگان درخاک ایران وارد میشود و با گذر از تنگ چزابه به شمال بستان میرسد. این محور در شمال بستان به دو شاخه تقسیم میشود ؛ یک شاخه در امتداد کرانۀ شمالی رودخانۀ کرخه و دیگری (از طریق پل بستان) در کنارۀ جنوبی رودخانۀ کرخه امتداد مییابد. در محور جنوبی، شهرهای بستان، سوسنگرد و حمیدیه قرارگرفتهاند، اما در امتداد محور شمالی هیچ شهر بزرگ یا کوچکی وجود ندارد، جز روستاهای متعددی در کنار کرخه و همچنین به فاصلۀ حدود ۲۰ کیلومتری شرق بستان، تپههای اللهاکبر و سپس تا پادگان دشتآزادگان(محل استقرار تیپ۳زرهی لشکر ۹۲ زرهی اهواز) چندین تپۀ متوالی دیگر. محور شمال کرخه در انتهای مسیر خود، با پلی فلزی بر رودخانۀ کرخه در مقابل پادگان دشتآزادگان و حمیدیه با این شهر ارتباط پیدا میکند و بدین ترتیب هر دو محور شمالی و جنوبی در حمیدیه به هم متصل میشوند و به صورت یک محور واحد تا اهواز ادامه مییابند. (بختیاری، ص۲۲).
نبرد نیروهای ایرانی با نیروهای عراقی در منطقۀ عملیاتی دشتآزادگان، از اوایل شهریور۱۳۵۹ با برخوردهای مرزی در چندین پاسگاه ژاندارمری آغاز شد. لشکر۹۲زرهی خوزستان با بروز این حوادث مرزی، ابتدا عناصری از تیپ۳ دشتآزادگان را به تپههای اللهاکبر اعزام کرد و ضمن تقویت پاسگاههای مرزی هنگ ژاندارمری سوسنگرد، نیروی مراقبتی تشکیل داد. با افزایش این درگیریها، کلیۀ عناصر زیر امر تیپ ۳زرهی در۲۱شهریور ۱۳۵۹ به منطقۀ عمومی تپههای اللهاکبر اعزام و مستقر شدند. منطقۀ عملیاتی این تیپ برابر طرح عملیاتی حرّ لشکر ۹۲ زرهی، از حمیدیه تا خط مرزی و از رودخانۀ کرخهکور در جنوب تا تپههای رملی شمال دشتآزادگان گسترش داشت (حسینی، تیپ۳... ،ص۱۸۸-190).
با آغاز تهاجم ارتش عراق در۳۱شهریور۱۳۵۹به ایران تپههای اللهاکبر بهمثابۀ عارضهای حساس در معرض توجه دشمن قرار گرفت و تیپ ۳۵ لشکر ۹زرهی عراق پس از تصرف پاسگاههای صفریه* و سوبله و عبور از تنگچزابه و پس از دو روز توقف در اطراف بستان، به سمت تپههای اللهاکبر به حرکت درآمد و با وجود دفاع سرسختانۀ تیپ ۳ زرهی سرانجام در غروب ۴ مهر۱۳۵۹، تپههای اللهاکبر را اشغال و بر آن استحکاماتی ایجاد کرد. ارتش عراق با اشغال این تپهها توانست سوسنگرد را زیر آتش قرارداده و مقدمات سقوط آن را فراهمکند (پورجباری، ص۱۳۸و۱۳۹؛ طرفی، دشت آزادگان.... ،ص۱۶۹).
اما با اجرای عملیات(شبیخون) شهید غیوراصلی* ( 9 مهر ۱۳۵۹ )در منطقۀ سوسنگرد(طلائیه تا بستان) به فرماندهی این شهید، به منظور جلوگیری از محاصره و سقوط شهر اهواز ، جادۀ حمیدیه- سوسنگرد آزاد شد. سپس رزمندگان با پیشروی به سمت غرب، نیروهای دشمن را عقب رانده، سوسنگرد و بستان را آزاد کردند.(حبیبی، ص۸) در ۱۰مهر ۱۳۵۹، نیروهای دشمن از کرانۀ شمالی رودخانۀ کرخه در شمال سوسنگرد و تپههای اللهاکبر عقبتر رفتند تا از تیررس نیروهای ایرانی مستقر در جنوب رودخانۀ کرخه و شهر سوسنگرد دور شوند؛ متعاقب این عقبنشینی، عناصر تیپ۳زرهی لشکر۹۲ خوزستان بههمراه گروه رزمی ۱۴۸پیاده از لشکر ۷۷ خراسان به سمت تپههای اللهاکبر پیشروی کردند و ضمن تعقیب دشمن موفق شدند این تپهها را آزاد کنند(حسینی،نبردهای... ،ص ۱۶۹-171).
با آزادسازی تپههای اللهاکبر، به مدت چند روز آرامش نسبی در منطقه حاکم بود. طی این مدت نیروهای خودی توانستند به تحکیم مواضع پدافندی بپردازند(همان،ص ۱۷۲) اما از ۱۸مهر، دشمن مواضع رزمندگان مستقر در تپههای اللهاکبر را زیر آتش قرارداد و سپس در۱۹مهر برای اشغال دوبارۀ این تپهها تا روستاهای سیدخلف*، صالححسن*و حمودعاصی* واقع در جنوبغربی تپههای اللهاکبر، تا ۵ کیلومتری مواضع نیروهای ایرانی پیشروی کرد. موقعیت رزمندگان در تپههای اللهاکبر که با اشغال مجدد بستان و تشدید آتش توپخانۀ دشمن تضعیف شده بود، آنان را وادار به عقبنشینی کرد و در۲۷مهر ۱۳۵۹، تپههای اللهاکبر دوباره به اشغال دشمن درآمد(پورجباری، ص۱۳۸و۱۳۹).
ارتش عراق پس از شکست درآخرین تلاش برای اشغال سوسنگرد در ۲۶ آبان ۱۳۵۹، از اواخرآبان در منطقۀ دشت-آزادگان حالت آفندی خود را به کلی از دست داد و وضعیت پدافند ثابت را اتخاذ کرد. اما در مقابل، نیروهای خودی بعد از عملیات آزادسازی سوسنگرد تلاش کردند موقعیت پدافندی خود را به مرور به موقعیت آفندی تبدیل کنند و بدین منظور از اوایل آذر۱۳۵۹ عملیاتها و اقدامات متعددی را در قالب جنگ آب(رهاکردن آب در شمال رود کرخه حدفاصل زمینهای این رودخانه تا تپههای اللهاکبر)، نبردهای ایذایی و محدود، شبیخون، گشترزمی و شناسایی برای عقب راندن، انهدام نیرو و فرسایش دشمن، دستیابی به زمینهای مناسب پدافندی، ایجاد شکاف در خطوط دشمن و خارج شدن از حالت تدافعی، در منطقۀ شمال رودخانۀ کرخه اجرا کردند و توانستند اندک اندک دشمن را از روستای هوفل* در نزدیکی شهر سوسنگرد تا روستای سیدخلف عقب برانند و به تپههایاللهاکبر نزدیک شوند(حسینی، نبردهای... ،ص۲۵۱؛ رزاقزاده،ص۱۹۸). حجتالاسلام سیدعلیاکبر ابوترابی(رئیس وقت شورای شهر قزوین و عضو ستاد جنگهای نامنظم) در جریان یکی از مأموریتهای شناسایی عملیات ستاد جنگهای نامنظم(سازمانی نظامی در ایران که پس از انقلاب اسلامی به دست مصطفی چمران تاسیس شد و مسئولیت طراحی و اجرای عملیاتهای محدود علیه نیروهای ارتش عراق را برعهده داشت) در۲۶ آذر ۱۳۵۹، در تپههای اللهاکبر، به اسارت نیروهای دشمن درآمد.
اشغال تپههای اللهاکبر به مدت هفت ماه ادامه داشت. در این مدت دشمن اقدامات مهندسی وسیعی برای حفظ و نگهداری منطقۀ عملیاتی اللهواکبر انجام داد، از جمله مینگذاری، احداث جاده و خاکریزهای متعدد . تا این که نیروهای ایرانی در دو عملیات محدود امامعلی(ع)* ( 5 خرداد ۱۳۶۰) در منطقۀ شمال و غرب سوسنگرد و عملیات نصر*( 15 دی ۱۳۵۹) در غرب تپههایاللهاکبر، این تپهها را آزاد و دشمن را مجبور به عقبنشینی کردند (پورجباری، ص۱۳۸و۱۳۹). عملیات امامعلی(ع) ( عملیات اللهاکبر / عملیات خیبر) ، اولین عملیات هماهنگ شده در منطقۀ خوزستان بود که با شرکت مؤثر و هماهنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای نامنظم دکترچمران و لشکر۹۲زرهی خوزستان و ۱۶زرهی قزوین در۳۱ اردیبهشت۱۳۶۰ در شمال و جنوب کرخه در غرب سوسنگرد به اجرا درآمد(حسینی،عملیات...، ص۲۲۶). در محور اصلی این عملیات در شمال رودخانۀ کرخه نیروهای خودی با واردآوردن تلفات و خسارات فراوان به دشمن، تپههای اللهاکبر و تپۀ شَحیطیه* را آزاد کردند و دشمن را حدود ۶ کیلومتر به عقب راندند. در این عملیات در حدود ۱۰۰ کیلومترمربع از منطقۀ شمال سوسنگرد آزاد شد(حبیبی،.،ص۸۷و۸۸). عملیات محدود نصر نیز در ۱۱شهریور۱۳۶۰ به منظور بیرونراندن دشمن از شمال روستای جابِرحَمْدان* و نزدیک شدن نیروهای خودی به بستان اجرا و تپهسبز* و مناطق غرب تپههای اللهاکبر از اشغال دشمن خارج شد و به این ترتیب تپههای اللهاکبر و مناطق اطراف آن تا پایان جنگ تحمیلی از تهدید دشمن در امان ماند(پورجباری، ص۱۳۶و ۱۳۷).
مهمترین دستاورد آزادسازی تپههای اللهاکبر، تپه شحیطیه و تپهسبز، درعملیاتهای امامعلی(ع) و نصر، علاوه بر آزادسازی بخشی از مناطق اشغالی، زمینهسازی برای اجرای عملیات طریقالقدس(8 آذر ۱۳۶۰) در جبهۀ جنوبی در بستان با هدف آزادسازی شهر بستان و رسیدن به مرز بین المللی در چزابه و بازپسگیری منطقۀ شمالی رودخانۀ کرخه بود. منطقۀ اللهاکبر ، شحیطیه و تپهسبز در عملیات طریقالقدس، عقبه و یکی از محورهای پیشروی نیروهای خودی و مبداء جادۀ پیروزی*( جادهای که نیروهای جهاد سازندگی در میان تنگ چزابه ساختند ، معروف به جادۀ فانوس) بودند. این جاده در محور شمالی عملیات، دسترسی گردانهای پیاده و زرهی نیروهای سپاه پاسداران و ارتش ایران را به بستان و تنگ چزابه تسهیل کرد و نقش مهمی در موفقیت عملیات طریقالقدس داشت(رزاقزاده، ص۱۲۲و۲۰۷).
ماخذ: بختیاری ، مسعود، عملیات طریقالقدس و آزادسازی شهر مرزی بستان "آذرماه۱۳۶۰" ، تهران: ایران سبز ، ۱۳۸۷ ؛ پورجباری ، پژمان، اطلس جغرافیای حماسی: خوزستان در جنگ ، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس،۱۳۸۹ ؛ جعفری، عباس، کوهها و کوهنامه ایران، تهران: گیتاشناسی،۱۳۸۴، ج۱ ؛ حبیبی، ابوالقاسم، دشتآزادگان در جنگ(اطلس راهنما۴) ، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس ، ۱۳۹۰؛ حسینی ، سیدیعقوب، تیپ ۳ لشکر ۹۲زرهی در آغاز جنگ تحمیلی ، پدافند در دشت آزادگان، تهران: ایران سبز، 1392؛ همو، عملیات اللهاکبر منطقۀ عمومی سوسنگرد، ۳۱/2/60 ، تهران: ایران سبز، 1393؛ همو، نبردهای منطقۀ اهواز و سوسنگرد در آغاز جنگ تحمیلی، تهران: ایران سبز، 1395؛ حیدری، محسن، حماسۀ جاوید، تهران: انجمن مفاخر فرهنگی کشور،۱۳۷۵؛ رزاقزاده، امیر، نبرد طریقالقدس، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس ،۱۳۹۱ ؛ طرفی، حمید، المنیور و جهاد عشایر عرب خوزستان،اهواز: الهادی،۱۳۷۲. ؛ همو، دشتآزادگان در هشت سال دفاع مقدس، قم: نسیمحیات،۱۳۸۴؛ فرهنگ جغرافیایی آبادی های استان خوزستان ، (شهرستان های آبادان، خرمشهر، دشتآزادگان) ، تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۸۵،ج۲ ؛ فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور ، تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۷۹، ج۲.